فاخته- با این استدلال که بیخ گوش بابل، دانشکده دامپزشکی آمل تنها دانشکده دامپزشکی شمال کشور است. اگر منظور از کلمه شمال، اشاره به مقصدی توریستی است که کلیه ایرانیان به آن اشاره میکنند، یعنی استانهای گیلان و مازندران و با کمی تسامح گلستان، با صرفنظر از بابل میتوان این موضوع را پذیرفت. اما اگر مشخصات علم جغرافیا را در نظر بگیریم، دانشکدههای دامپزشکی فردوسی مشهد، تهران، ارومیه (دو دانشکده)، تبریز (دو دانشکده) هم در شمال کشور هستند. بار معنایی مفاهیم مهم است و باید دقیق تعریف شود.
ادامه تاسیس دانشکدههای دامپزشکی در کشور، بخشی از روند گسترش بیرویه و حبابی آموزش عالی است چون دولت دوازدهم تصویر روشنی از علم و فناوری بیان نکرده است (https://t.me/rmansouri_ir/6). دست کم باید دید روی کاغذ چه چیزی تاسیس یک دانشکده دامپزشکی دیگر را توجیه میکند؟ در کدام کشور جهان با هر معیاری، به نسبت جمعیت، به نسبت جمعیت دامی، به نسبت رشد اقتصادی و وسعت کشور، وجودِ این تعداد دانشکده دامپزشکی (نزدیک به سی دانشکده) و تاسیس دانشکدههای بیشتر کاری منطقی است؟
آینده پژوهی هم علم خوبی است. پیتر دراکر آینده پژوه معروف در ۱۹۹۷ گفته بود که با روند فعلی سی سال بعد مجموعههای دانشگاهی به موزههای آثار باستانی تبدیل خواهند شد. وی این دگرگونی را در حد تاثیر ابداع صنعت چاپ بر جامعه بشری میدانست. دست کم از بابت این موزه ها در حوزه دانشکدههای دامپزشکی خواهیم توانست به رتبه اول دست یابیم.
در آینده ما خشکسالی متغیر تعیین کنندهای است و خواهد بود. نظام سنتی معیشتی دامداری با توجه به وضعیت آب و مفهوم آب مجازی آیندهای نخواهد داشت و مجتمعهای عظیم پرورش دام، مثل المراعی عربستان (با حدود ده هزار راس گاو شیری دوشا) یا شهر تخم مرغ Egg city کالیفرنیا آینده ایران خواهد بود. ایران چارهای جز صنعتی شدن ندارد
تعداد دامپزشک و متخصص علوم دامی مورد نیاز برای چنین مجتمعهایی از تعداد انگشتان یک دست به زحمت تجاوز خواهد کرد.
از متغیرهای مهم برای آینده پژوهی، مسئله هراس اقتصادی است که جوانان در هر رده تحصیلی، از دبیرستان گرفته تا دوره دکترا و حتی پس از دانش آموختگی، با آن دست و پنجه نرم می کنند مسئلهای که حتی گریبانگیرِ رزیدنتهای پزشکی است. اگر به فکر تاسیس یک دانشکده دامپزشکی استاندارد هستید، هیچ یک از دانشکدههای دامپزشکی موجود استاندارد نیست؛ بچههای قبلی را هنوز از شیر نگرفتهایم.
یکی از معیارهای آینده پژوهشی، افزایش بهرهوری است. برای افزایش بهرهوری اصل بر تجمیع است و نه تکثیر، و باید دید در زمانی که تنها دانشکده دامپزشکی کشور در دانشگاه تهران بود، چگونه با برقراری پیوندی انداموار با سازمان دامپزشکی و موسسه رازی، در زمانی که بیش از ۵۰ درصد مردم کشورمان زندگی معیشتی دامداری و کشاورزی داشتند، میتوانستیم به خوبی به نیازهای کشور پاسخ دهیم. تعامل این سه نهاد دانشگاهی، اجرایی و پژوهشی کشور بازده موثری داشت و خدمات دامپزشکی و محصولات پژوهشی به صورت مقاله در مجله نامه دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و آرشیو انستیتو رازی به چاپ میرسید و واکسنهای متعددی حتی برای مصرف انسانی تولید می شد.
جدیدترین خبرهای حوزه دامپزشکی و صنایع دام و طیور را در کانال تلگرامی فاخته دنبال کنید. (کلیک کنید)
نگارنده در سال ۷۷ زنگها را برای تاسیس بیرویه دانشکدههای دامپزشکی به صدا درآورده بود اگر صدای آن زنگ به گوش کسی نرسید یا نخواستند بشنوند، دست کم به هشدارِ معاون اسبق و فقیدِ رئیس جمهور، توجه کنیم، زیرا تربیت ژنرالهای بیستاره بیلشکر در مفهوم بیآیندگی، مثل ساخت تفنگ بیگلنگدن خواهد بود:
ما راهی جز تعیین اولویت، توجه به امکانات مادی موجود در کشور و مزیتهای نسبی نداریم. آیا بودجه محدود پژوهشی را مانند مقداری آب در یک دشت وسیع پراکنده کنیم، که البته سطح وسیع را نمناک میکند و با یک جریان باد و تابش یک نیمروز آفتاب تبخیر میشود و یا به گونهای دیگر عمل کنیم و چند باغ و بوستان سرسبز به وجود آوریم؟ (حسن حبیبی، رهیافت، شماره ۱۹، پاییز ۱۳۷۷، صص ۲-۹).
بیش از هر چیزی باید به فکر تدوین سیاست استراتژیک علمی برای بهبودِ تولید ناخالص داخلی باشیم. افزایش حبابوار و پاتولوژیکِ مراکز آموزش عالی به ویژه دانشکدههای دامپزشکی چیزی عایدمان نخواهد کرد. خشکسالی و مفهوم آب مجازی خیلی چیزها را به ما خواهند فهماند و اولویتی مهمتر از مشارکت در تولید ناخالص داخلی نداریم.
کامران شریفی، دانشکده دامپزشکی دانشگاه فردوسی مشهد،
۱۴۰۰/۰۳/۰۲
منبع: کانال تلگرام لوح
https://t.me/ksharifiRRB