فاخته- چندی قبل، پخش مستندی درشبکه سه سیمای صدا و سیمای جمهوری اسلامی، تحت عنوان سگ کشی که بعدا به نام دومینو تغییرنام یافت که علت نام گذاری آن به این نام، کاملا حساب شده بوده که براساس قانون دومینو ،هرقطعه به وسیله افتادنش می توند قطعات سنگین تر بعد از خود را بیاندازد و این زنجیره درصورت ادامه می تواند باعث سقوط قطعات بزرگتر از خود شود و این خبر اوقوع یک رخداد و اتفاق بزرگ است ، که موجبات نارضایتی عمومی برخی ازحامیان حیوانات و برخی ازدوستداران محیط زیست و شهروندان رو به دنبال داشت، که می توان آن را در راستای اقای سگ هراسی در بین اقشار جامعه از آخرین تلاشهای برخی افراد معلوم الحال ،جهت مهیا نمودن فضای نا امیدی و مخالف تراشی در جهت تصویب این گونه دومینو ها را در دستور کار برخی جریانها ،قرار داده شده است .

 در هر صورت پخش این مستند آن گونه که می بایست ،نتوانست نگاه متفاوت موافقین و ومخالفین این گونه مستندها را برآورد سازد و نشان از دو دستگی شدید میان آنها را به وجود آورده و به طبع در شبکه های اجتماعی و مجازی نیز این موج همراه با نارضایتی دو طرفین بوده است و به نوعی شکست این مستند را رغم زده است و نقد ها و یاداشت ها و ارایه نظرات و دیدگاه های  مختلف در شبکه های اجتماعی در اینخصوص تبدیل به یک موضوع لاینحل شده است که راه برخورد با پدیده سگ کشی یا سگ هراسی از نوع نگاه کلان ملی به چه صورت باشد، که هم بتواند  نظر موافقین و هم مخالفین را جلب نماید.

 در این جریان رسانه ای،  مستندساز کوشیده است با تقطیع و گاها نا آگاهانه و بعضا عامدانه ، نوع نگاه کارشناسان در این مستند با هدف درگیر سازی تحریک احساسات مخاطبان را طراحی و مورد استفاده قرار دهد ،در این بین بهره گیری کامل عامدانه و آگاهانه از تدوین تصاویر کاملا گزینشی با زیرکی تمام در کنار شگردهای رسانه ای در لابلایی سخنان کارشناسان،در کنار پخش برخی از حمله های سگ های ولگرد به انسانها و حیوانات دیگر و ازهمراهی برخی جماعت حامیان حیوانات در جلوگیری از سگ کشی در صدد ایجاد فضایی پروپاگاندا برای القا و اقناع مخاطب در جهت هم نوایی با این جریان رسانه ای کمک خواسته است و این موضوع  را بیننده ای که  هیچ گونه شناخت قبلی به این گونه موضاعات نداشته به عنوان خوراک ذهنی در جهت تایید این مستند  به او تحویل می دهد.

 البته شایان ذکر است پخش مستند های اینچنینی در رسانه ملی در واقع ادامه دهنده و چراغ سبزی برای تصویب طرحهای قبلی با عناوین مختلف تحت عنوان طرح صیانت از حقوق عامه در برابر حیوانات ، احتمال مجوزکشتار سگ های بی سرپناه توسط برخی افراد معلوم الحال و... و تفسیر به رای قرار دادن ماده 618 و 638 قانون مجازات اسلامی با گردانندگان سگ توسط برخی نهادها و برخورد قضایی با آنها و برداشت متاسفانه سلیقه ای از ماده قانون های سیستم قضایی است که تماما در جهت هم نوایی با موافقین چنین طرح هایی است.

بخش اعظم این مستند، باهدف خاص و تقطیع سلیقه ای از سوی سازندگان این مستند با استفاده ابزاری از نوع نگاه و سخنان کارشناسان و مصاحبه شوندگان در جهت تولید برای برخی جریانهای خاص بوده که موجبات سو برداشت و سوتفاهم برای بیننده را القا می نمایید.

مستندساز با انتخاب تصاویر و کلیپ های گزینشی سعی بر القا و تحریک احساسات  بیننده داشته و هیچ گونه تفاوتی مابین سگ خانگی و اهلی با سگ ولگرد قایل نبوده و این در حالی است در انتخاب تصاویر که غیر از تصاویر به تعداد کمتر از انگشتان یک دست مرتبط با ایران در خصوص صحنه های نابهنجار حمله سگ به انسان و سایر حیوانات بوده ،و الباقی تصاویر و کلیپ اهی تدوین شده مرتبطبا  کشورهای مختلف جهان می باشد.

این مستند را می توان، متاسفانه  دومینوی برای سقوط در عرصه مستندسازی حرفه ای برای این مستندساز دانست که سعی بر ایجاد موج موج اجتماعی و هم نوایی روانی در بین  سایر اقشار مردم در جهت ایجاد سگ هراسی دانست که خروجی این مستند به نوعی حس مطالبه گری  در بین مردم را طلب می کند که این مستند به نوعی نگاهی به نمایندگی از این قشر است که سکوت و بی تفاوتی در برابر تصویب این گونه طرح ها و پخش این گونه مستندها را جایز ندانستهو حمایت آنان را از ساخت این مستندها و ادامه حرکات در جهت تایید این مستند را خواستار بوده  و این را می توان با تقطیع و جنس سخنان کارشنان و مصاحبه شنوندگان این مستند را دریافت.

دراین مستند با باز تولید اخبار جعلی در کنار اخبار واقعی و مخلوط نمودن حق و باطل برای همراهی و فریب افکار عمومی جامعه بوده تولید گردیده که به نوعی توسط سایر رسانه ای جمعی و مجازی بازنشر گردیده و آمادگی ذهنی برای هرگونه مقابله این پدیده(سگ کشی)را فراهم سازد.

متاسفانه در کنار پخش این مستند،پاسکاری و هم افزایی رسانه های و پرداختن به این موضوع با هدف خاص و آن هم  پاسکاری محتوایی ساختگی و عدم بررسی و راستی آزمایی تصاویر و سخنان کارشناسان مهمان در آن مستند و.... توسط کاربران شبکه های اجتماعی ،موجبات در دام افتادن و باور محتوایی نشر یافته ببینده گان و خوانندگان اینگونه صفحات باشد.

علی ایها الحال، پیش از باور این مستند می بایستی تمام گفته های شده در این مستند را راست آزمایی نموده و خط سیر یا زنجیره انتشار این گونه محتواهای رسانه ای را مورد بررسی قرار داده و به اهداف قبل ،حین و بعد طراحان ساخت این گونه مستندها واقف شویم که خدای نکرده در تله رسانه ای گرفتار نشویم.

دکتر جواد شایان خواه