یادداشت؛ علیرضا کیهان پور:
گاهی به سیاه چادر ایل کوچرو نگاه کن؛ از بخارای من تا به اجاقت قسم...
 
در برهه ای از زمان، دل آرزوهایی با تمام وجود طلب می کند که با گذشت سال ها راه های رسیدن به برآورده کردن آن را در لحظه موعود، موقعیت مکانی، یک روز، یک جا و در ظهور و بروز آن از خود نشان می دهد.
Delivery
Delivery
Delivery
Time 1401-02-11 08:28

 

فاخته- در برهه ای از زمان، دل آرزوهایی با تمام وجود طلب می کند که با گذشت سال ها راه های رسیدن به برآورده کردن آن را در لحظه موعود، موقعیت مکانی، یک روز، یک جا و در ظهور و بروز آن از خود نشان می دهد.آرزوی نوشتن و پاسداشت قلم و حرمت آن در بحث تولید، بهره وران کشاورزی و مجموعه های وابسته به آن، روستا و روستائیان، زنان و مردان طلایه دار امنیت غذایی و ترنم باران بر خاک پاک گندمزار و رقص دلنواز خوشه های طلایی به بار نشسته در مزارع و بوی خنکای نا و رطوبت و آسمان آبی و زلال و پاکی آب تو گویی که افسون زمانه است که روزی از روزها دانه و بذر خواستن و آرزوها را در دل عاشقت کاشته ای واین یک بخت خوش است که در این چرخه نوشتاری، لطف خداوند هستی بخش شامل کسانی شود که جادوی الفبا و قدرت سحر انگیز قلم مرام و معرفت با اخلاق را بر سطور کاغذ سفید لغزانده و نه به عنوان یک شخصیت "اولترا منتقد" بلکه قلمی روان ، متعهد، پاسخگو و راهکار دهنده تو را به استجابت آرزویت خواهد رساند.
بخت خوش بنده این بود که پست های عالی و کارهای بزرگ را به اشاره خالق هستی وتقدیری شگرف به من واگذار نکردند اما در راه نوشتن صاحب اراده و توان کاری را که عاشق و دلداده آن بودم در پس عنایت و لطف خداوند منان به عنوان هدیه ای گرانبها دریافت نمودم و سلسله نوشتار های مکتوب پیشین و پسین بنده نه از پس " ترند و برند" شدن در بخش کشاورزی و عرصه و عرضه نوشتاری که فقط لهیب عشق و علاقه به آرزویی بود که در سالی که با افتخار توفیق خدمت در جهادسازندگی پیشین را و در دل روستاهای محروم در سرحدات و مرزهای آبی وخاکی طلب کردم و اینک خوشحالم که ابر وباد و فلک و خورشید دست به دست هم داده تا پست های عالی اداری زودگذر نصیبم نشد!؛ اما یک خط سیر مشخص که همانا نوشتن در راستای مستند سازی و مانا شدن آن برای کشور عزیزم در گستره عظیم کشاورزی را آغاز و طی کرده و خوشحالم که مدیران عالی و میانی دوران خدمتگزاری بنده ولو به هر بهانه ای اصرار به پایین ترین رده و فعالیت ام در این عرصه داشتند و گذشت ایام و روزگار سپری شده گذشته بهترین سند گویا ؛ داور و یگانه قاضی تشخیص عشق از وظایف مشخص وکسل کننده اداری و در پی اشتیاق عدم کسب نان و نام برای من رقم زدند که جای شکرگذاری هر لحظه از حیات را نصیبم نموده است!


هنگامی که در یازدهم اردیبهشت سال ۱۳۸۹ مرحوم " دکتر محمد بهمن بیگی"جوانی با اصل و نسب عشایر نجیب استان فارس که معلم و بنیانگذار تعلیمات جامعه سلحشور عشایری کشور از این دنیای خاکی رخت بر بست تو گویی که اراده احدیت بر این مقدر بود که در سال ۱۲۹۸ در یک سیاه چادر ایل خود در استان فارس به دنیا بیاید و تا یازده سالگی نه شهر را ببیند ونه پای در روزمره گی های در هم تنیده عدم تحقق آرزوهای یک کودک زاده ایلیات و در غوغای فریبایی و افسون شهرنشینی نهد که به فکر جامعه روستایی و عشایری کشورش باشد که حتی در جوانی بالاترین و والاترین درجه و نشان فرهنگی و آموزشی کشور شوروی سابق موسوم به "کروپس کایا" را دریافت و در ویترین افتخارت یونسکو نیز خوش بدرخشد و نام ایران را از فراز فارس ؛ پر آوازه ساخته و به جهانیان یادآور شود که در این خاک پرچم فرهنگ، دانش و تلاش همواره بالا و در اهتزاز است.علیرضا کیهان پور, محمد بهمن بیگی


بخارای من...ایل من، به اجاقت قسم من دیپلمه نیستم، عرف و عادات عشایر فارس از کتابهای ماندگار و جاودان مرحوم "دکتر محمد بهمن بیگی" مدیر کل افسانه ای و بنیانگذار تعلیمات مدارس عشایری کشور، معلم وپایه گذار آموختن الفبا برای فرزندان رشید عشایر کشور که به دلیل استعداد ذاتی خود و تسلط حرفه ای به سه زبان زنده دنیا یعنی آلمانی، فرانسه و انگلیسی و ترجمه این کتاب ها و خاطرات مستند و مکتوب توسط ایشان و برخی مترجمان آن زمان سازمان " یونسکو " تمام قد به احترام یک فرزند عشایر استان فارس که به هنگام کوچ ایل خود در سیاه چادری در سال ۱۲۹۸ پای به عرصه حیات پر برکت خویش نهاد با برگزاری ده ها مراسم و نکوداشت در گوشه و کنار جهان تجلیل و نام زیبایش را در قله فرهنگ و آموزش جهان معاصر دنیا ثبت بر جریده عالم نمود.
البته خداوند تقدیر اش را چنان رقم زد که یازدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ ( ۹۰ سالگی) در آستانه هفته گرامیداشت مقام والای معلم و به عبارتی "روز معلم" جان به جان آفرین تسلیم نماید و در شهر شیراز بدرود حیات یافته ودر همان شهر به خاک سپرده شود به طوری که "یک جهان و عرصه فرهنگ، ‌آموزش وتعلیمات را در حسرت چنین پدیده ای نادر و افسانه ای به انتظاری شاید ناشدنی" و به آینده ای دور و دراز پیوند دهد.

کودکی که زاده ایل نجیب و اصیل عشایر سلحشور استان فارس بود؛ چنان عطر وجود و یادگارهایش در ییلاق وقشلاق پهنه درخشان جامعه روستایی وبه ویژه خاستگاه تاریخی عشایری‌در راستای عرصه تولید گوشت و شیر، دام ودامپروری، فرش، مشک های زیبا و... ایلیات گمنام عجین است که تو گویی سقف همه آرزوهایی است که خداوند به درخواست از عمق جان و دل به "روانشاد دکتر محمد بهمن بیگی" عطا نمود که قله های سر به فلک زده زاگرس، البرز، سهند، سبلان و... آوای خوش وپژواک آن را همواره با موسیقی اصیل ایلیاتی با خود زمزمه می کنند.

یادشان گرامی و نامشان سرلوحه همت و تلاش ایشان که با کمترین امکانات آن زمان یعنی دهه ۱۳۰۰ بیشترین دستاوردها و افتخارات را برای عرصه فرهنگی و آموزشی کشور فراهم نمود.


علیرضا کیهان پور
روزنامه نگار

مطالب مرتبط

برچسب ها: علیرضا کیهان پور

چاپ
آیا حساب کاربری نداری ؟ ثبت نام کن

ورود به حساب کاربری