فاخته- وارد حیاط که شدم
دیدم یک گوسفند سفید قربانی را به نرده بسته اند
و بچه ها در حال ناز و نوازشش بودند ...
شب شد،
نالهِ این گوسفند تمام مجتمع رو برداشت ...
طاقت نیاوردم
آمدم پائین ببینم چه خبره چی شده این حیوان ناله میکنه؟
صاحب گوسفند قربانی و چند نفر دیگر هم بودند،
هرچه آب گذاشتیم کاهو ریختیم، بی توجه ناله می کرد،
بازدید بدنی هم کردیم چیزی نفهمیدیم،
تا صبح ناله کرد و ناله کرد،
آفتاب نزده صاحبش رفت دنبال قصاب تا اهالی ساختمان کمتر ناراحتی بکشند،
قصاب رسید
اول سعی کرد بیاد تشنه لبان کربلا آبی به حیوان بدهد.
نخورد بیشتر ناله کرد
ناچار گوسفند را زد زمین و تا آمد کارد را با گلویش آشنا کند
به یکباره چاقو را به زمین زد و یک الله و اکبر خشمگینانه گفت و سر بر دیوار تکیه داد ...
سپس خم شد با نوک چاقو
ریسمانی را که بر آلت تناسلی حیوان بسته شده بود را باز کرد،
گوسفند قربانی به یکباره مقدار زیادی ادرار خون آلود از خود دفع کرد و ناله اش قطع شد ...
فروشنده سنگدل برای چند هزار تومان سود بیشتر چنین بلای چندش آوری را به سر حیوان زبان بسته آورد
آب فراوانی بخوردش داده بود ...
قصاب گفت من سر این زبان بسته را نمی برم،
بگذارش برای سال بعد،
صاحبش در حالی که اشک می ریخت، گفت
می برمش ده که تا آخر عمر فقط بخوره بخوابه ...
وقتی بعضی ها می گویند فساد نهادینه شده،
مصداقش یکی از این اتفاقات است.
که اگر یک کیلوگرم به وزن گوسفند اضافه شود چند هزار تومان حرام به دارایی دامدار و چوبدار اضافه می گردد،
آنهم در مقابل شکنجه طاقت فرسایی که به حیوان زبان بسته می دهند.
حیوانی که چقدر سفارش به آسایش و آرامش آن در دین شده است،
لعنت بر این پول پرستی و مال دوستی که شرافت و رحم و انسانیت برای کسب آن فدا می شود
راستی ما در اخلاق مروت و انسانیت به کجا می رویم؟!
کجای تربیت انسانی مان اشکال دارد؟
مقلد کدام باورها هستیم؟
انسانیت به کجا و اخلاق و پاکدستی به کدام ناکجا آباد دارد می رود؟
ای ننگ بر این دانش و فرهنگ!!!
علیرضا کیهان پور
مشاور عالی فاخته